جلفا در سفرنامه دوم ناصر الدين شاه
ناصرالدين شاه قاجار در سفرنامه فرنگستان در سفر دوم جلفا را بدينگونه توصيف نموده دوشنبهسيم بايد برويم به كنار رود ارس صبح زود كه برخاستيم، هوا ابري شد، باران شديدي بنا كرد به باريدنزمين سراپردها و محل اردو خيلي گل شد. به كالسكه نشسته راه افتاديم. هوا از مه تيره و تاريك بود.اطراف هيچ ديده نميشد. چنانكه اين ديهگلينقيا)روستائي است بين مرند و هاديشهر) هم از شدت مه و ابر و باران درست معلوم نشده، چهوضع جائيست اما جلگه وسيع و حاصلخيزي دارد بواسطه باران از جاده نميشد خارج شد همه جاكشت و زرع و گل بود دهات اطراف بعضي دون بعضي پيدا بود، اما از شدت مه جز سواد و ديه چيزي ديدهنميشد.
بقدر يك فرسنگ كه راه طي شد از مابين مغرب و شمال به دهنه دره ديز رسيديم از گردنه كوچكي بالارفته و بعد سرازير شديم سر اين گردنه سرحد مابين مرند و گرگر است. * رودخانه گل آلودي كه به قدرچهار سنگ آب داشت از دره ميگذشت اين رودخانه هم همه جا مستقيمآ به رود ارس ميرود. و طرفينراه كوههاي بلند سخت سنگي مهيب است اما بسيار سبز و پر گل و باصفا، طرفين راه آسياب زياديگرگريها ساختهاند.
يك فرسنگي كه راه طي شد به دهنه تنگي رسيديم دو برج از قديم طرفين اين دهنه ساختهاند قليخان پسر رحيمخان سرتيپ فوج دويم جلو آمد به حضور رسيد بعد از اين برجها كوههاي طرفين كمكم كوچك ميشود. قدريكه رفتيم دست راست توي گلزاري كه گلزرد زيادي داشت به نهار افتاديم جلگهگرگر و رود ارس و آنطرف ارس همه پيدا بود، و بعد سوار شده قدري كه رفتيم به كالسكه نشسته رانديم تابه انتهاي دره رسيديم دره تمام و جلگه گرگر پيدا شد.
جلگه گرگر بسيار خوب و باصفا و پرحاصل است. دهات خيلي معتبر دارد. از جمله دست راستديهي ديده شد در دامنه كوه معروف به علمدار گفتند: چهارصد خانوار دارد هم چنين دهات معتبرپرجمعيت و آبادي زياد دارد، هشت فرسنگ طول محال گرگر است دست چپ منتهي به خاك ارسبارمرند ميشود و دست راست به محال ديزمار قراجهداغ اتصال مييابد. خلاصه از آنجا گذشته رسيديم بهقريه شجاع كه سر راه است، نزديك ديه شجاع كوه غريبي است به شكل مخروطي مشابه كوه دماوند، وبسيار قشنگ و خوش وضع و سبز و خرم اما ارتفاع زيادي ندارد. اگر از سطح زمين تا سرقله يكهزار ذرع باشد در حقيقت بچه دماوند است و معروف به اوچ داغي يعني سه كوه است كه اولش همين است كه درمحاذي شجاع است.
و يك فرسنگ كه مستقيمآ بطرف دست راست ميرود و باز بكوهي ديگر ميرسد كه آنهم مخروطيشكل اما ارتفاعش خيلي كمتر از اين است. بعد از آن باز بقدر يك فرسنگ به خط مستقيم رفته به كوهيمخروطي ديگر ميرسد كه از اين كوه مخروطي اول شجاع خيلي بلندتر و عظيمتر است.
خلاصه سه ساعت به غروب مانده وارد اردوگاه شديم، اردو يك فرسنگ پايينتر از شجاع هزار قدم به كنار ارس مانده زدهاند چون سواحل اينطرف ارس همه محل زراعي است لهذا اردو دور از رودخانهزده شده است.هوا متصل به ابر و نم نم باران بود تا يك ساعت از شب رفته كه قطع شد اينطرف ارس تلگرافخانه و تذكرهخانه و چاپارخانه دارد و آن طرف كه بناهاي روس است با دوربين ديده شد.
بعضي ابنيه عاليه ساختهاند كه معروفست. اين محل به شهر جلفا، هنوز پرنس منچيكوف كه از طرفدولت روس مهماندار ماست وارد نشده است، عصر با دوربين نگاه كرده، ديدم يك فوج سواره نظام باموزيكان وارد جلفا شدند، امروز در جلگه گلينقيا، تيمور پاشاخان ماكوئي با اعيان و سواره ماكو وسواره اكراد جلالي و غيره كه از ماكو آمده بودند به حضور رسيدند جمعيت زيادي بودند.
جلفا در سفرنامه سوم ناصرالدین شاه بزودی
ناصرالدين شاه قاجار در سفرنامه فرنگستان در سفر دوم جلفا را بدينگونه توصيف نموده دوشنبهسيم بايد برويم به كنار رود ارس صبح زود كه برخاستيم، هوا ابري شد، باران شديدي بنا كرد به باريدنزمين سراپردها و محل اردو خيلي گل شد. به كالسكه نشسته راه افتاديم. هوا از مه تيره و تاريك بود.اطراف هيچ ديده نميشد. چنانكه اين ديهگلينقيا)روستائي است بين مرند و هاديشهر) هم از شدت مه و ابر و باران درست معلوم نشده، چهوضع جائيست اما جلگه وسيع و حاصلخيزي دارد بواسطه باران از جاده نميشد خارج شد همه جاكشت و زرع و گل بود دهات اطراف بعضي دون بعضي پيدا بود، اما از شدت مه جز سواد و ديه چيزي ديدهنميشد.
بقدر يك فرسنگ كه راه طي شد از مابين مغرب و شمال به دهنه دره ديز رسيديم از گردنه كوچكي بالارفته و بعد سرازير شديم سر اين گردنه سرحد مابين مرند و گرگر است. * رودخانه گل آلودي كه به قدرچهار سنگ آب داشت از دره ميگذشت اين رودخانه هم همه جا مستقيمآ به رود ارس ميرود. و طرفينراه كوههاي بلند سخت سنگي مهيب است اما بسيار سبز و پر گل و باصفا، طرفين راه آسياب زياديگرگريها ساختهاند.
يك فرسنگي كه راه طي شد به دهنه تنگي رسيديم دو برج از قديم طرفين اين دهنه ساختهاند قليخان پسر رحيمخان سرتيپ فوج دويم جلو آمد به حضور رسيد بعد از اين برجها كوههاي طرفين كمكم كوچك ميشود. قدريكه رفتيم دست راست توي گلزاري كه گلزرد زيادي داشت به نهار افتاديم جلگهگرگر و رود ارس و آنطرف ارس همه پيدا بود، و بعد سوار شده قدري كه رفتيم به كالسكه نشسته رانديم تابه انتهاي دره رسيديم دره تمام و جلگه گرگر پيدا شد.
جلگه گرگر بسيار خوب و باصفا و پرحاصل است. دهات خيلي معتبر دارد. از جمله دست راستديهي ديده شد در دامنه كوه معروف به علمدار گفتند: چهارصد خانوار دارد هم چنين دهات معتبرپرجمعيت و آبادي زياد دارد، هشت فرسنگ طول محال گرگر است دست چپ منتهي به خاك ارسبارمرند ميشود و دست راست به محال ديزمار قراجهداغ اتصال مييابد. خلاصه از آنجا گذشته رسيديم بهقريه شجاع كه سر راه است، نزديك ديه شجاع كوه غريبي است به شكل مخروطي مشابه كوه دماوند، وبسيار قشنگ و خوش وضع و سبز و خرم اما ارتفاع زيادي ندارد. اگر از سطح زمين تا سرقله يكهزار ذرع باشد در حقيقت بچه دماوند است و معروف به اوچ داغي يعني سه كوه است كه اولش همين است كه درمحاذي شجاع است.
و يك فرسنگ كه مستقيمآ بطرف دست راست ميرود و باز بكوهي ديگر ميرسد كه آنهم مخروطيشكل اما ارتفاعش خيلي كمتر از اين است. بعد از آن باز بقدر يك فرسنگ به خط مستقيم رفته به كوهيمخروطي ديگر ميرسد كه از اين كوه مخروطي اول شجاع خيلي بلندتر و عظيمتر است.
خلاصه سه ساعت به غروب مانده وارد اردوگاه شديم، اردو يك فرسنگ پايينتر از شجاع هزار قدم به كنار ارس مانده زدهاند چون سواحل اينطرف ارس همه محل زراعي است لهذا اردو دور از رودخانهزده شده است.هوا متصل به ابر و نم نم باران بود تا يك ساعت از شب رفته كه قطع شد اينطرف ارس تلگرافخانه و تذكرهخانه و چاپارخانه دارد و آن طرف كه بناهاي روس است با دوربين ديده شد.
بعضي ابنيه عاليه ساختهاند كه معروفست. اين محل به شهر جلفا، هنوز پرنس منچيكوف كه از طرفدولت روس مهماندار ماست وارد نشده است، عصر با دوربين نگاه كرده، ديدم يك فوج سواره نظام باموزيكان وارد جلفا شدند، امروز در جلگه گلينقيا، تيمور پاشاخان ماكوئي با اعيان و سواره ماكو وسواره اكراد جلالي و غيره كه از ماكو آمده بودند به حضور رسيدند جمعيت زيادي بودند.
جلفا در سفرنامه سوم ناصرالدین شاه بزودی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر