يكي از سنتهاي باستاني ايرانيان برگزاري جشن چهارشنبه سوري بوده ، در اين شهرستان نیز مثل سايرنقاط ايران مردم پس از غروب آفتاب در اكثر روستاها و مناطق شهري در پشت بام ) لازم بیاد آوری است که در زمان قدیم پشت بام تمام خانه ها از گاهگل بوده و روشن کردن آن خسارتی وارد نمیکرد .) آتش روشن ميكنند .در شهر نيز بچهها در كوچه و محله آتش روشن ميكنند . مردان و زنان و دختران و كودكان در اطراف آتش جمع ميشوند و از روي آن ميپرند و دختران دم بخت بعد از خوردن پلو چهارشنبه ، به پشت در منازل همسایه ها و یا فامیل ها رفته و در پشت در ايستاده و كليد مياندازند و براي فال گرفتن به سخن اولين ندا دهنده فال خود را تعيين ميكنند. در آن شب رسم است که معمولا در خانه ها از مسایل امیدوار کننده صحبت میشود تا شنوده پشت در چیز بدی نشنود . عصر چهارشنبه سوري براي دخترانی که نامزد ( آداخلی ) هستند از خانه داماد خونچهاي فرستاده ميشود. در آن خوانچه ، آجيل ـ شيريني ـ حلوا ـ پلو دم كرده با خورشتهاي مختلفقرار ميدهند. همچنين صبح روز چها ر شنبه آخر سال قبل از طلوع آفتاب كودكان و زنان و جوانان به كنارچشمه ميروند. كوزه آبي كه روز قبل آماده كرده اند را ، با آب پركرده به خانههاي خود ميبرند .در چشمه دختران دم بخت از روي آب ميپرند و ميگويند :
آتيل باتيل چهارشنبه ، بختيم آچيل چهارشنبه
آغیرلیغیم ، اوغورلوغوم دوش بو اؤدون اوستونه
آغرلیغیم اود اؤلسون - اود دا یانان یاد اولسون
( آرزو میکنند که بختشان باز بشود و هرچه سنگینی و بدی هست در آتش بریزد )
هم چنين جوانان و بچهها در اين شب براي شال انداختن از پشت بام و يا از درب خانهها اقدام مينمايند . صاحب خانه شال را از شيريني و ميوهتخم مرغ رنگ شده پر ميكند، و بچه ها هم با كشيدن آن ، شال ها را در یک کیسه جدا گانه خالی کرده و به خانه ی دیگری میروند و به این کار تا پاسی از شب ادامه میدهند زمانهای قدیم این کار لطف و صفای دیگری داشت که وصف آن امکان پذیر نیست .بچهها لباسهاي تازه خود را كه والدين آنان بمناسبت ايام عيد نوروز تهيه كردهاند ميپوشند و با شادي وصفناپذير جهت گرفتن چرشنبهلخ ( هدیه شب چهار شنبه ) به بازديد بزرگان ميروند بچهها از بزرگان خود پدربزرگ و مادر بزرگ ، پدر ، عمو ، ودايي ، و خاله و ديگر خويشان چرشنبهلخ ميگيرند و از اين پولها براي خودخوردني ميخرند. تمام چهار شنبه های اسفند ماه نام مخصوص داشتند که عبارتند از : اولین چهارشنبه ، هاوا چرشنبه ( چهارشنبه هوا بعلت وزیدن بادهای موسمی "هفته یللری " در در این زمان . )
دومین چهارشنبه ، کول چرشنبه ( چهارشنبه خاکستر ، دراین هفته خاکستر هایی را که در زمستان در یک مکان " کوللوک " جمع کرده اند بباغات و زمین ها برده و بعنوان کود استفاده میکنند . )
سومین چهارشنبه گول چرشنبه ( چهرشنبه گل ، در این موقع نخستین گلهای بهاری از زیر برف بیرون می آیند مانند نوروز گلی و قارچیچه گی . )
آخر چهارشنبه هم که کاملاً شرح داده شد .
برای اینکه حال و هوای شبهای چهارشنبه سوری قدیم را احساس بکنید به حیدر بابا اثر و شاهکار استاد شهریار ، شاعر توانای ایران زمین بخصوص شاعر بزرگ ترک زبانان سری میزنیم :
بایرامیدی ، گئجه قوشی اوخوردی ، / عید بود و مرغ شب آواز میخواند
آداخلی قیز بیک جورابین توخوردی ، / دختر نشان کرده ، برای داماد جوراب می بافت
هرکس شالین بیر باجادان سوخوردی ، / هر کس شالش را از یک دریچه ای داخل می انداخت .
آی نه گوزل قایدادی شال ساللا ماخ ! / چقدر رسم خوبی است این شال انداختن
بیک شالینا بایراملغین باغلاماق ! / برای شال داماد هدیه عیدش را گذاشتن
شال ایسته دیم ، منده ائوده آغلادیم ، / منهم درخانه گریه کرده و شال خواستم
بیر شال آلیب ، تز بئلیمه باغلادیم ، / یک شال گرفتم و به کمرم بستم
غلام گیله قاشدیم ، شالی ساللادیم ، / به خانه غلام رفتم و شال را انداختم
فاطمه خالا ، منه جوراب باغلادی ، / خاله فاطمه به شالم جوراب بست
خان ننه می یادا سالیب آغلادی ! و بیاد خان ننه افتاد و گریه کرد
یومورتانی ، گویچک ، گللی بویاردیق ، / تخم مرغ را مثل یک گل رنگ میکردیم
چاقیشدیریب ، سینانلاری ، سویاردیق ، / بهم میزدیم و آنهایی را که می شکست پوستش را میکندیم
اوینامقدان بیرجه مگر دویاردق ؟ / از بازی کردن مگر خسته می شدیم ؟
علی منه یاشیل آشیق وِرَردی ! / علی بمن گاف سبز میداد !
اِرضا مَنه نوروز گُلی دَرَردی ! / رضا هم برایم نوروز گلی میچید !
۱ نظر:
سلام
لطفا" کد لینک باکس کیامکی را از لینک زیر دریافت کرده و در وب خود قرار دهید.
http://darany.blogfa.com/page/kiamaki.aspx
با تشکر مدیریت وبلاگ داران (www.darany.blogfa.com)
ارسال یک نظر