ترانه ای در باره ارس و ترجمه آن
آراز ، آراز خان آراز سلطان آراز خان آراز
سنی گؤروم یاناسان بیر دردیمی قان آراز
یعنی ای ارس تو سلطان و خان هستی الهی آتش بگیری و بسوزی ، دردم را بفهم ......
آراز سنن کیم گئشدی کیم غرق اؤلدی کیم گئشدی
فلک گئل ثابت ایله هانکی گؤنوم خوش گئشدی؟
ای ارس چه کسی از تو عبور کرد ، چه کسی در تو غرق شد و چه کسی عبور کرد .ای فلک بیا ثابت کن ، کدام روزم خوش گذشته است .
آرازی آیوردولار قومونان دؤیوردولار
من سنن آیرولمازدوم ظولمونن آیوردولار
ارس را ازما جدا کردند و با شن و ماسه آنرا سیراب کردند
ای ارس من از تو جدا نمی شدم ، بازور و ظلم مرا از تو جدا کردند
آراز اوسته بوز اوسته کاباب یانار کؤز اوسته
قؤی منی اؤلدورسوننر بیر آلاگؤز قیز اوسته
روی ارس و روی یخهای میسوزم ، همانگونه که کباب رو سرخی زغاله میسوزد . بگذار مرا بخاطر دختر ی که چشمهای قشنگی دارد بکشند
آراز آراز خان آراز
سولطان آراز خان آراز
چای بولاغین قوروسون
منیم تكین یان آراز
از این اشعار که بنام بایاتی در بین مردم سینه یه سینه میگرددفراوان است و چندین کتاب در این باره نوشته اند این چند بایاتی را که بصورت ترانه ای عامیانه در باره ارس بر سر زبانهاست تقدیم کردم
آراز آراز خان آراز
سولطان آراز خان آراز
چای بولاغین قوروسون
منیم تكین یان آراز
از این اشعار که بنام بایاتی در بین مردم سینه یه سینه میگرددفراوان است و چندین کتاب در این باره نوشته اند این چند بایاتی را که بصورت ترانه ای عامیانه در باره ارس بر سر زبانهاست تقدیم کردم
البته لازم بیاد آوری است که این اشعار اغلب غمگین میباشند و بیشتر در سوگواریها زنهای مسن فی البداهه آنرا با آه فغان میگویند و گریه میکنند