بیایید سوم شهریور را بخاطر ایستادگی و شهادت سه سرباز سرافراز ایرانی ، در مقابل قوای تا بن دندان مسلح روس در سوم شهریور 1320 "روز جلفا " نام گذاری نماییم

۱۳۸۷ شهریور ۱۸, دوشنبه

میرزا خرم کردشتی


خرم كردشتي


نامش‌ ميزا علي‌ ملقب‌ به‌ معلم‌ كل‌، فرزند ميزا خرم‌ كردشتي‌ كه‌ در حدود 90 سال‌ عمر كرده‌ و تا سال‌1281 ه‌ ش‌ در قيد حيات‌ بوده‌ است‌. او از فضلا بود و تأليفات‌ زيادي‌ دارد. كتاب‌ وي‌ بنام‌ در افشان‌ كه‌ به تقليد از گلستان‌ سعدي‌ نوشته‌ شده‌ نشانگر استعداد و ذوق‌ سرشار اوست‌.
خاور در لغت‌ عرب‌ و داشتن‌ لغات‌ مشكله‌ بصيرت‌ كامل‌ داشته‌ و مانند پدر خود در علم‌ طب‌ ماهربوده‌ است‌.
خاور اشعار و قصايد زيادي‌ دارد غزل‌ زير در استقبال‌ از غزل‌(يغما‌ جندقی ‌) ساخته‌ است‌.
مرا ديوانه‌ چون‌ كردي‌ بيا اي‌ زلف‌ زنجيري
‌به‌ غير از قيد بر مجنون‌ بنا شد هيچ‌ تدبيري‌
به‌ گفتم‌ ناله‌ دلسوز من‌ فرياد رس‌ آيد
زناله‌ حاصلم‌ چيزي‌ نشد اي ‌آه‌ تاثيري‌
شكايتها بسي‌ اي‌ آسمان‌ از تو
كني‌ تا چند با ما كجروي‌ اي‌ چرخ‌ تغييري‌
به‌ جنگ‌ شهر يغما كس‌ نرفته‌ جز تو اي‌ خاور
معينت‌ باد يزدان‌ چون‌ فكندي‌ پنجه‌ با شيري‌
خاور تخلص‌ شعري‌ ميزا علي‌ بود ور در سرودن‌ اشعار گوناگون‌ مهارت‌ خاص‌ داشته‌ از جمله‌ ملمع‌،زير را در جواب‌ شيخ‌ سعدي‌ گفته‌ است‌.
چنين‌ غافل‌ از پي‌ حسناتي‌
تو رفته‌ بر عقباتي‌ زهجر كعبه‌ رويت
‌روان‌ زدجله‌ چشمم‌ هزار شط فراتي‌
برون‌ زخاك‌ قراداغ‌ رفتن‌ تو عجب‌ نيست
‌لان‌ نبع‌ عين‌ الحيوه‌ في‌الظلمات‌(میرزا به‌ نقل‌ تاريخ‌ ارسباران‌ معلم‌ كل‌،ميرزاعلي‌) دراهر‌ باغي‌ نيز بوده‌ كه‌ بنام‌ خودش‌ حالا باغ‌ميزاعلي‌ ناميده‌ مي‌شود.
ميرزا خرم‌ كردشتي‌گويي‌ كه‌ قدح‌ پر كن‌ و كج‌ دار مريض فرمان‌ برم‌ و چون‌ كنم‌ چاره‌ ندارم‌
ميرزا خرم‌ كردشتي‌ متولد 1311 ش‌ در روستاي‌ كردشت‌ از محال‌ گرمادوز قراجه‌داغ‌ است‌. اوازشعراي‌ ارسباران‌ و از ارادتمندان‌ كمر بسته‌ كاظم‌ خان‌ قراجه‌داغي‌ بوده‌ است‌.
او در طبابت‌ استادي‌ و مهارت‌ تام‌ داشته‌ و اشعار خوب‌ مي‌گفته‌ است‌.
روزي‌ يكي‌ از دشمنان‌ كاظم‌ خان‌ مريض‌ مي‌شود و خرم‌ را براي‌ طبابت‌ به‌ خانه‌اش‌ دعوت‌ مي‌كندكاظم‌ خان‌ دستور مي‌دهد به‌ جاي‌ معالجه‌ او را بكشد. ولي‌ خرم‌ به‌ مقتضاي‌ انسانيت‌ و اصول‌ مقدس‌طبابت‌، آن‌ مريض‌ را معالجه‌ مي‌كند و مورد عتاب‌ و غضب‌ كاظم‌ خان‌ قرار مي‌گيرد و اين‌ بيت‌ رافي‌البداهه‌ مي‌گويد:
گويي‌ كه‌ قدح‌ پر كن‌ و كجدار و مريز
فرمان‌ برم‌ و چون‌ كنم‌ و چاره‌ ندارم‌
و روي‌ اين‌ جريان‌ كاظم‌ خان‌، خرم‌ را به‌ اهر تبعيد كرد و خرم‌ در آنجا ماند و مشغول‌ كار شد و درسال‌ 1204 ش‌ فوت‌ كرد.
خرم‌ نيك‌ محضر و شيرين‌ سخن‌ بود. در هفتاد سالگي‌ ديوان‌ خود را جمع‌آوري‌ كرده‌است . در سال‌ 1267شمسي‌ اشعار خرم‌ با ديوان‌ مظهر خويي‌ در يك‌ جلد چاپ‌ شد ديوان‌ او حاوي‌ يك‌ هزار و 600 بيت‌مي‌باشد. (دانشمندان‌ آذربايجان‌)
نازت‌ كشم‌ من‌، تا چشم‌ باز است / ‌اما ندانم‌، باز اين‌ چه‌ ناز است‌
چون‌ مي‌كشم‌ سر از پاي‌ / دلبرمسكين‌ كبوتر، در چنگ‌ باز است‌
محمود با آن‌ حشمت‌ چه‌ سازد / جانش‌ چو اندر دست‌ اياز است‌
خرم‌ رسد كي‌، دستم‌ بر آن‌ ماه / ‌من‌ در نشيبم‌، او در فرازاست‌ .
در غزلي‌ ضمن‌ تفاخر به‌ زادگاهش‌ چنين‌ اشاره‌ مي‌كند:
اي‌ يار وفا آيين‌ وي‌ مونس‌ دمسازم
‌بگذار كه‌ تا دستي‌ بر گردنت‌ اندازم‌
من‌ شيفته‌ رويت‌ امروز نگرديدم
‌بر طلعت‌ تو عاشق‌ كردند زآغازم‌
خواهم‌ كه‌ برم‌ روزي‌ سوي‌ چمن‌ كويت
‌اما چه‌ كنم‌ گردون‌ بسته‌ ره‌ پروازم‌
ديوان‌ من‌ ار خواني‌ روزي‌ تو نمي‌داني
‌من‌ خرم‌ كردشتم‌ يا سعدي‌ شيرازم‌
ميرزا خرم‌ جد خانواده‌ خرم‌ نسبت‌ به‌ خلفاء بوده‌ است‌ و در سال‌ 1241 هجري‌ قمري‌ فوت‌ كرده‌است‌.

منبع : اینترنت
یادداشتهای منصور حسینقلیزاده گرگری
کتاب جلفا از دیر باز تا کنون

هیچ نظری موجود نیست: